راستش را بخواهی فاجعه ی رفتن "تو" چیزی را تکان نداد
.
من هنوز هم چای میخورم
.
سیگار می کشم
... ... .
پیاده میرم

هستم؛ اما

تلخ تر
.
بیشتر
.
تنهاتر

_________________

همیشه نمی توان خود را به بی خیالی زد و گفت: تنها آمده ام ... تنها هم می روم ...
یک وقت هایی!
شاید حتی برای ساعت یا دقیقه ای، کم می آوری!
دل وامانده ات یک نفر را می خواهد...
که در نهایت تنفر
عاشقانه دوستش داری


_________________

كجاي بازي ما اشتباه بود...؟
كه تو هم بازي من نيستي 
و من
هنوز
گرگم به هواي تو
_________________
پرسید از من سیگارت را ترک کردی !؟

گفتم : نه ، کبریت را ترک کردم !

سیگار را با سیگار روشن می کنم